ما سخاوتمندترین مردم دنیا هستیم
نه شناسنامه دستکاریشده به دردمان خورد و نه...
مثل همیشه دیر رسیدیم
آخر جنگ، دم قطعنامه
و از آن آخر هم به آخرش: واحد تبلیغات! پرچم و پلاکارد و سخنرانی
ما حرف زدیم: ان اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم...
ما حرف زدیم: من اخلص لله اربعین صباحا...
ما حرف زدیم و...
تا چشم باز کردیم بچهها به چله اخلاص نشسته و به معامله آخرت برخاسته بودند
... و ما همچنان حرف میزدیم!
شهید علی شیروانی، یکی از نمونههای شگفتانگیز اخلاص و گمنامی با خندهای شیرین و به طعنه ومزاح ما را سیکل معارف صدا میزد!
در تنگه و مدرسه کرمانشاه و مهاباد و پشت جبهه غرب، بچهها میآمدند و میرفتند... میرفتند و برنمیگشتند پس از بیست سال هنوز حسرت نگاه بینشان آن رزمنده عازم جبهه از قاب پنجره اتوبوس بعد از نماز جمعه تهران تازه است و جانم را میسوزاند.
... ما همچنان حرف میزنیم.